کد مطلب:34997
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:29
شبهه آكل و مأكول كه عدهاي در مورد افكار معاد جسماني به آن استدلال ميكنند چيست و چه پاسخي دارد؟
سؤال ديگري كه در بحث معاد مطرح شده همان شبهه «آكل و مأكول» است كه در حقيقت يكي از پيچيدهترين مباحث معاد جسماني است.
توضيح اينكه گاه اتفاق ميافتد كه اجزاي بدن انساني، جزو بدن انسان ديگري ميشود، خواه به صورت مستقيم باشد، مثل اينكه در زمان قحطي كسي از گوشت انسان ديگري تغذيه كند، يا به صورت غير مستقيم مثل اينكه بدن انساني خاك شود و مواد غذائي آن خاك جزء گياهان گردد و انساني از آن گياه (سبزي، دانههاي غذائي، و ميوهها) تغذيه كند، و يا حيواني آن گياه را بخورد، و انساني از آن حيوان تغذيه نمايد، حتّي امكان دارد كه بعضي از اجزاء بدن انسان تجزيه و تبديل به بخار و گاز شود و انسان ديگري از طريق استنشاق آن را وارد بدن خود سازد.
اين نيز ممكن است كه تمام بدن يك انسان تدريجاً جزء بدن انسان ديگري شود.
حال اين سؤال پيش ميآيد كه به هنگام بازگشت روح به بدن، اين اجزاء، جزء كدامين بدن خواهد بود؟ اگر جزء بدن اول شود، بدنهاي ديگر ناقص ميگردد، و اگر جزء بدنهاي بعد شود، چيزي براي بدن اوّل باقي نميماند، به علاوه ممكن است يكي از اين دو نفر انسان خوب و ديگري انسان بدكاري باشد، تكليف اين اجزاء چه خواهد شد؟
قرآن صريحاً ميگويد آخرين ذرّاتي كه در بدن انسان هنگام مرگ وجود دارد روز قيامت باز ميگردد، بنابراين اگر اين ذرّات خاك شده جزء بدن انسان ديگري شود در قيامت به بدن صاحب اصلي، يعني بدن شخص اول باز ميگردد، منتها خواهيد گفت بدن دوّم ناقص ميشود، چرا كه اجزائي را از دست ميدهد، ولي بهتر آن است كه گفته شود بدن دوم كوچك و لاغر ميشود (نه ناقص) زيرا اجزاي بدن اول در تمام بدن دوم پراكنده است نه در يك گوشه آن (چون هر غذائي كه انسان ميخورد به تمام بدن تقسيم ميشود) بنابراين ممكن است يك انساني كه هفتاد كيلو وزن داشته، نيمي از وزن خود و يا حتي تمام وزن خود به استثناي يك كيلوگرم يا كمتر از دست بدهد و بدن كوچكي از او بماند به اندازه دوران كودكي يا حالت جنيني!
ولي اين موضوع مشكلي ايجاد نميكند، چرا كه اين بدن كوچك تمام ويژگيهاي آن بدن بزرگ را دارد، و اگر نمو كند به صورت همان بدن بزرگ در ميآيد.
مگر روز اول طفل نوزاد بدن كوچكي نداشت، و قبل از آن در دوران جنيني، موجود كوچكتري نبود؟ سپس رشد و نمو كرد و به صورت انسان كاملي درآمد، بيآنكه شخصيت او عوض شود و شخص تازهاي گردد.
تنها سؤالي كه در اينجا باقي ميماند اين است كه آن اجزاء خاصي كه عضو دو بدن يا چند بدن گرديده، و يكي از آن بدنها مربوط به انسان مطيع و ديگر گنهكاري بوده، چه سرنوشتي خواهد داشت؟
پاسخ اين سؤال نيز مشكل نيست، زيرا پاداش و كيفر در حقيقت براي روح است، لذا هنگامي كه اين رابطه موقتاً به وسيله بيهوشي قطع ميشود بدن را با چاقوي جراحي پاره پاره ميكنند بيآنكه روح متألم شود.
به تعبير ديگر بدن به تنهائي پاداش و كيفر و لذت و المي ندارد، بلكه ابزاري است براي پاداش و كيفر و لذّت و الم روح انسان.
با توجه به آنچه گفته شد، روشن ميشود كه معاد جسماني طبق ظاهر آيات قرآن با همين بدن مادي عنصري صورت ميگيرد، و در فرض آكل و مأكول بودن نيز مشكلي به وجود نميآيد.
پيام قرآن ج 5
ايت الله مكارم شيرازي و ساير همكاران
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.